روژیناروژینا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

.

سلااااااااااااام

1392/3/16 1:02
نویسنده : bahar
470 بازدید
اشتراک گذاری

سلااااااااااااااااااام دوست جونااااااااااااااااااااا

 

 

خلاصه بعد از یه وقفه طولانی که یه مقدارش موجه و یه مقدارشم غیر موجه بود دوباره

اومدم اول از همه یه تشکر بسیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار ویژه کنم از دوستای

مجازی خودم که خداییش خیلی خیلی دوستشون دارم مثل محبوبه جون  و سمانه جونم

که خیلی من  شرمنده کردن و کلی سراغم و گرفتن اینم یه مااااااااااااااچ گنده ماچبرای این

دو دوست مهربوونم همینطور زهرا جون مامان محمد صادقم که خههههههههههههههههلی

ماهه و کلی دنبالم می گشت اینم یه مااااااچ آبدار برای زهرا جونماچ

همچنین سمیرا که از دوستان شفیق بنده است و با وجود دو تا فینقیلی شیطون ولی من

و فراموش نکرد و نگرانم بود اینم یــــــــــــــــــــــــــــــــــــه ماچ برای شماماچ

همچنین مامان الینا جونیماچ و مهسا مامان هستی جون همشهری عزیزم ماچو .... خلاصه

کلیه همکاران دوستان و آشنایان که شدیدا نگران غیبت این جانب بودند نیشخند از  همگی تشکر

می کنم و اما علت غیبت کبراین جانب :

دلایل که بسیاااااااار بود ولی مهمترینش که زمان زیادی و به خودش اختصاص داد عمل

کمرم بود که کلی من و از کار و زندگی انداخت بعد از اون سفر شمال و بعد ویروسی شدن

فندوقکم و آقای پدر از جمله دلایلی بود که اپ شدنم و به تاخیر انداخت که دیگه مطمئنا

تکرار نخواهد شد

 

و اماخلاصه ای از تفریحات دخملی طی این مدت:

رفتن خونه خاله راشا و بازی با دوستش مانلی کوچولو

رفتن به خونه خاله سیما و بازی با امیر حسین

رفتن به تولد زهرا جون

رفتن به شیان

رفتن به باغ پرندگان لویزان

رفتن به زیارت شاه عبدالعظیم

رفتن به ارم

 

رفتن به پارک پلیس

و خلاصه کلی جاهای دیگه از جمله شمال که در حال حاضر عکسی ندارم و عکسا دست

خاله راشاست

بااااااااااااااازم از همه  دوستای مهربونم ممنونم بووووووووووووووس برای همتونماچ

پی نوشت :ببخشید که کامنتای قبلی بدون جواب تایید شد به دلیل کمی وقت بود بازم ببخشید.

پسندها (1)

نظرات (14)

محبوبه مامان الینا
16 خرداد 92 10:14
سلااااااااام بهااااااااااار مهربونم خیلی خوشحالم که سلامت و شاد برگشتیخیلی دلتنگت بودیمانشاله همیشه مث اسمت همیشه بهار باشی هیچوقت خزون و غم نبینی عزیزم
وای که چقدر این دخملی بزرگ شده ماشالهدلم واسش یه ذره شده بود ای جونم هنوزم با پستونکهنمیخوای ترکش بدی بهار جون آخخخخخخخخخ عاااااااشق لباشم



سلام دوستم مرسی عزززززززززیزم که اینقدر مهربونی
واااااااااااای اگه بدونی که من چقدر برای دخمل شیرین زبون تو دلم تنگیه بوووووووووووود
اره بابا این دخمل ما پستونکیه خیلی دوست دارم ترکش بدم اما نمی دونم چه جوری !
بازم مررررررررررررررررسی دوستم
محبوبه مامان الینا
16 خرداد 92 10:14
خصوصی داری عزیزم


منم از اعتمادت هوااااااااااارتا ممنون
محبوبه مامان الینا
16 خرداد 92 11:18
راستی دوستم بازی وبلاگی یادت نره حتما بنویسی
(موجبات آپ جدید رو بزور واست فراهم کردم بهههههار جون)


از دست تووووووووووووووووو
مامان طنین
17 خرداد 92 0:17
سلام عزیزم
خدا بد نده . خیلی ناراحت شدم امیدوارم الان بهتر باشی فندوقک هم کلی بزرگ شده و البته خانم و ناز .


سلام دوستم
مرررررررررسی بهترم
دخملی تو هم خههههههههلی بزرگ شده البته خانم و ناااااااااااز
سمانه مامان ستایش
17 خرداد 92 2:07
وااااای بهارجونم خوشحالم بالاخره بعد از یه غیبت شـــــدیدا کبرا آپ کردی و چشممون به جمال روژیناجون روشن شد.دلم خییییلی براتون تنگ شده بود
مرسی از ماچ گنده ای که برای منو محبوبه فرستاده بودینمیدونی چقد نگرانت بودیم که.واقعا جات تو کل کل هامون خالی بود
خداروشکر که الان بهتری و بازم مثل قبل سرحال و شاد و پرانرژی هستی دوست جون.
ولی با همه این قربون صدقه ها واااای به حالت بازم بیخبر بری غیبت کبرا
الان که کامنتای اون پست قبلی که از نگرانی برات گذاشته بودم نگاه میکنم خنده م میگیرهخودمونیم چقد نگرانت بودماااا
خییییلی دوستتون دارم


مررررررررررسی دوستم دیگه بیشتر از این شرمندمون نکن دیگه می خواستم ببینم این غیبت کبری که می گن چه جوریه
خواهش می کنم دوستم قابل شما رو نداشت اینم یکی دیگه اره والا خودم جای خالیمو بین سیب و کیوی حس می کردم
حالا که باهام اینطوری حرف زدی دوباره میرم غیبت کبری
قربووووووووووووووون دوست مهربونم بشم که اینقدر نگران بوده دوباره لپتو بیار جلو
سمانه مامان ستایش
17 خرداد 92 2:14
عزززززیزمروژیناجونم چقد برزگ شده ماشالاکلی دلم براش تنگ شده بوداون عکسش تو باغ پرندگان چقد ناااازه
بازم یبا به تلافی این مدت که مارو دق دادی تا آپ کنی از جیگرم عکس بذار بهارخانووووم
راستی مگه سیب چشه؟خب این به ذهنم رسید دیگهبهتر از کیوی ترش و نارسه که محبوبه شبیهشه
بهارجون اگه میدونستم میای حتما دعوتت میکردم که تو هم جواب سوالا رو بدی بعدا با محبوبه بخندیم



حتما دوستم این مدت و تلافی می کنم
راست می گیا سیب کجا کیوی کجا والاااا اخه این میوست این دختره انتخاب کرده حالا تو هم به خودت نگیر سیب خانم
عزیزم من اصلا نیاز به دعوت ندارم حاضرم بدون دعوتم جواب سئوالا رو بدم دوستان شاد بشن
زهرا(✿◠‿◠)
17 خرداد 92 10:38
سلام بهااااااار...
خوبی عزیزم؟؟؟
نگرانت شدم دختـــــــــــــــــــر...
چه عملی؟؟؟؟
الان خوبی؟؟؟
اگه بدونی قلبم چجوری داره میزنه!!!
بیا زودتر بگو...خوووووب؟؟؟....نگرانتم


سلام دوستم
مررررررررررررسی تو خوبی بپر بغلمکه کلی دلم برات تنگیده
عزیزم خدا رو شکر بهترم مرسی که این مدت نگرانم بودی دوست جووووون
مامان نسرین
20 خرداد 92 0:25
به به بالاخره اومدی دوستم البته چنددفعه سر زدم ولی پیغام نذاشتم دیدم اپ نکردی.

بلا به دور دوستم کمرت چیشده بود؟
چه عکسای قشنگی و چه جاهای خوبی رفتید.

خداروشکر که حال فندوقو اقای پدر خوب شده.



به به چهطوری نسرین جونم فسقلیت چطوره وای که دلم براش یه ذره شده
مرسی دوستم زیاد مهم نبود خوب شدم خدا رو شکر
ممنونم دوست جون صدرا جون و ا طرف من ببوس و بچلون
مامان بردیا
20 خرداد 92 1:00
ماشالا این دخمل چقد بزرگ شده.چققققققققققد ماه شده


مرررررررررررررسی خاله جون
مامان پارسا وپرهام
20 خرداد 92 18:37
وای بهار گریه ام گرفت چه عملی؟جدی میگی؟چرا آخه؟عزیزم کاش بهت زنگ زده بودم فکر کردم مثل من تنبل شدی نمیای آپ کنی نمیدونستم چی شده


الهی من فدای اون دل کوچیکت که اینقدر مهربونی تلفنی خدمتتون عرض کردم
مامان پارسا وپرهام
20 خرداد 92 18:46
اخی اینقدر ناراحت شدم که یادم رفت بگم چقدر روژینا تو عکسا ناز شده ببوسش




بابا به پای فسقلی تو که نمی رسه به هر حال مرررررررررررررسی


مامان نوژاجونی
21 خرداد 92 18:24
سلام عزیزم چه عجب اومدی همیشه به وبت سر میزدم خوب 3ماهه که اپ نکردی آدم نا امید میشه دیگهفکر کردم رفتی که رفتی بی معرفت شدی و مارو تنها گذاشتی .اما خیلی خیلی خوشحالم که دوباره اومدید وروی ماه دخترگلمون رو دیدم هزار ماشاله بزرگ شده نانازی.ببوسش عزیزم .دیگه نری پیدات نشه


سلااااام دوستم
نه خوشم اومد پس بهم سر می زدی
مرسی دوست جون منم از دیدن نوژا جونم خیلی ذوقیدم یه ماچ ابدار از طرف من یادت نره
نه دیگه قول میدم فعال بشم
.....
سجاد
22 خرداد 92 22:24
چه عجب دوباره برگشتی خاله جوووون خیلی دلم واسه روژینا تنگ شده بود


وای شرمنده شما هم سرزده بودین
مرررررسی منم دلم برای سجاد یه ذره شده بود
شقایق مامان آرشا
3 تیر 92 13:57
خیلی دل تنگتون بودیم خب شد برگستید ایشالا که الان حال خودتون بهتر شده باشه همیشه دوستون داریم و منتظر پستاتون هستیم


مرسی دوستم
ما هم همینطور
حتمااااااا
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به . می باشد