روژیناروژینا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

.

دخملک هنرمندم

1391/9/14 1:48
نویسنده : bahar
1,437 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فندوقکم

امروز اومدم بگم:

وای از دست شما بچه ها آخه دخملم من  نمی دونم  اسباب بازی  و  برای  شما  ساختن 

یا برای ما از صبح که بلند می شی فقط  یا دنبال من چهار دست و پا راه می افتی و تو راه 

اشپزخونه  و اتاقی  یا  از زیر مبل می کشمت بیرون یا در حال باز کردن کشویی

که معمولا دستتم بین دو تا کشو می مونه یا در حال کشیدن سیمهای تلفنی یا دستت

و میزاری  روی  ویترینی که  تماما  شیشه هست و کلی هم  خطرناکه  و محکم  شروع  به

کوبیدن  روی شیشه ها  می کنی جدیدنم که می ایستی و از اونجایی که زیادی اعتماد به

نفس  داری  می خوای راه بری و بعد از چند قدم که خسته می شی یه دفعه خودت و ول

می کنی و می خوری اینور و اونور یا................ من بیچاره هم که همش با یه بغل اسباب

بازی هی میدوام اینور و اونور و اونارو میارم پیشت که شاید یه نیم نگاهی هم به اونا کنی

که متاسفانه  تنها  چیزی که  اصلا  برات  جذاب نیست همین اسباب بازیاست خلاصه لحظه

شماری  می کنم  که  بخوابی شاید منم یه نفسی بکشم و وقتی می خوابی و می زارمت

توی  تختت  و بر  می گردم  که  به کارام  برسم باید از روی کلی موانع که جنابعالی زحمت

کشیدین  و  توی  بیداری ساختین عبور کنم حالا بگذریم که تازه گیها یاد گرفتی الکی چنان

جیغهای بنفشی می کشی که هر کسی بشنوه فکر می کنه چه اتفاقی برات افتاده؟ مثلا

دیروز گذاشتمت توی روروئک و یه لحظه رفتم توی اشپزخونه که یه بشقاب وبشورم           طوری جیغ  زدی که اصلا  نفهمیدم  چطوری  با  دستکش  کفی خودم

و بهت رسوندم بعد که منو دیدی خودت و موش کردی و خندیدی   وای نمی دونی

چی کشیدم تا چند دقیقه تمام بدم می لرزید آخه چی بگم دخمل؟

حالا از همه این حرفا بگذریم باید بگم چند روز پیش نه ماهگیتم تموم شد و وارد ده ماهگی

شدییییییییییییییییی هورااااااااااااااااا داری بزرگ می شیا پس:

 

نه ماهگیت مبارررررررررررررررررررررررک

            

               

 

فندوقک چند روز پیش بابایی می خواست گیتار بزنه که مثل همیشه شما ذوقیدی و جلوتر

از بابایی گیتار و برداشتی و شروع به هنرنمایی کردی

 

اینجا بود که دیگه حریفت نشیدیم و من مجبور شدم ببرمت تو اتاقت

حالا غصه نخور دخملم تو هم بزرگ شدی گیتار بزن باشه ؟

بقیه در ادامه مطالببازنده

 

دخملی حالا که این پست مخصوص خرابکاریهای جنابعالیه بزار اینم بگم که از اونجایی که مامانت هنرمنده!!(  وای چه کیفی میده ادم از خودش تعریف کنه )  و هنرمم

 

نقاشیه و مثلا قراره برای عید گالری بزنم و با توجه به اینکه قراره از اول این ماه سر  کارم

برم اینه که چند وقت پیش تصمیم گرفتم شروع به کشیدن تابلو کنم که تا عید تابلوها آماده

باشه اینه که با اعتماد به نفس کامل بساطم و پهن کرد م که اینم نتیجه اش بود:


 

خوب دیگه ظاهرا این کارم تعطیله پاشیم بریم سراغ یه کار دیگه

ببخشید که باز چونم گرم شدا بوووووووووووووووووووس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (34)

مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
14 آذر 91 5:58
عزیز دل خاله چه پست باحالی بود ...
به قول مامان فندوقک همچنان به شیطنت هات ادامه بده
سلامت باشــــــــــین ... بــــــــــــــــــــــــــــــــوس


مرسی عزیزم
نه تو رو خدااااااااااا شیطنت بسه )))
پسرک شیطونم و ببوووووووووووووس
مادر کوثر
14 آذر 91 9:20


من فدای این خانم کوچولوی شیریییییییییین


خدا نکنه خالهههههههههههههههههههه
مامان کوثری
14 آذر 91 10:47
منم با افتخار لینکتون کردم


مرسییییییییییییییی بووووووووس
وانیا باستان پور
14 آذر 91 11:37
دوستان عزیزم سلام وانیا خانوم ما رو روز چهارشنبه در برنامه پنگول ساعت 2 ببینید با تشکر از همه دوستداران وانیا
سميه
14 آذر 91 12:09
سلام بهاره عزيزم.
هنرمندم هستيا.
دوست جونم دخترت خيلي خيلي ناز و دوستداشتنيه.


مرسی دوستم شما همیشه به ما لطف دارین بوس بوس
سميه
14 آذر 91 12:27
واي مامانيه روژينا تركيب رنگ لباس دخملم چقدر قشنگه.كلي از مدلشون و رنگش لذت بردم.يه عالمه بوس براي روژيناي شيك پوش و مامان خوش سليقه و گلش


مرسیییییییییییییییییییییی عزیزم ای کاش وبلاگ داشتی تا این محبتت و یه جوری جبران کنم :::
سميه
14 آذر 91 13:03
فداي تو. عزيزمي.خيلي ماهي. ايميل داري مامانيه روژينا؟


ماهی از خودته عزیزم آره دارم تو نی نی مدیا قسمت خصوصی برات می ذارم بوس
زهرا (✿◠‿◠)
14 آذر 91 15:20
بابا تو هنرمند بودی و ما نمی دونستیم!!!؟؟؟
ایییول!

وای خدای من! اون دخملی رو نگا که چه خوشمززززه پستونک توو دهنشه!!!!!!



دیگه خواستیم ریا نشه نگفتیم

مرسیییییییییی
مامان نوژاجونی
14 آذر 91 15:54
آفرین به این مامان وبابای هنرمند.قربون تیپ قشنگت برم عزیزم.10 ماهگیت هم مبارکه.مامانی این کوچولوها همیشه وهرجا مشغول بازی وشیطنت هستند.ماجراهای بلاهایی که سر نوژا اومده رو حتما خوندی حالا روژینا خانم از 1 سال به بعد ببین دیگه چی میشه.بزار راه بیفته دیگه واقعا باید همش در کنارش باشی.البته اینا رو نگفتم که ته دلتو خالی کنم محض راهنمایی گفتم عزیزم.ایشاله که همیشه شادو خندون ببینیمش


مرسی عزیزم
خدانکنه خاله جون
وااااااااااااااای بلاهایی که سر نوژا جون اومده رو که نگو خدا به داد من برسه بخوای نخوای ته دل آدم خالی می شی خوش به حالت یه مرحله جلوتری
مرسی عزیزم همچنین شما
محبوبه مامان الینا
14 آذر 91 16:01
ای وروجک شیطون بلا
آفرین مامان هنرمند


مرسی دوست جونم
سمانه مامان ستایش
14 آذر 91 20:22
عسلم چقد رنگ سبز بهت میادبا اون تل خوشگلت خیلی جیگر شدی خاله
بهار جون باید بهت بگم که تازه اول شیطنتای دخملته!با بزرگتر شدنشم خودتو آماده شیطونی های بیشتر و بزرگتر کن...وقتی راه افتاد رسما دیووونه میشی دوستم
با این مامان و بابای هنرمند باید ببینیم روژینا جیگرم چی میشه


مرسییییییییییی خاله

آی گفتی الان که کلا دیوونه شدم خدا به داد اون موقع برسه
دیگه خجالتمون ندین ستایش جونم ببوس هوارتاااااااااا
سجاد
14 آذر 91 20:33
سلام مامان عزیز روژینا جوووووووون از اینکه اطلاع رسانی کردین خوشحال و سپاسگذارم
نه ماهگی ات مبارک فندق مامانی


سلام خواهش می کنم
مرسیییییییییییی
مامان نازی
14 آذر 91 21:01
سلام عزیزم دست گلت درد نکنه.
مهرناز(مامان آرسام)
14 آذر 91 21:57
وااااااااااااااااااای بهار جونم کلی حال کردم و خندیدم با این پستت!!
یعنی دقیقا باهات همدردی میکنم چون آرسام منم(دامادتونو عرض میکنم!!) همین شکلیه!! ینیاسباب بازی کیلو چنده؟؟؟
فقط به چیزایی که منو باباش باهاش کار داریم کار داره!!!!!
بابا حالا عروسم یه ذره اذیتت کرده مگه چییییییییییی شدهههههههههه؟؟!!!!!!!!
وای ببین تورو خدا عروسم پس هنرمندهم هست! گیتار میزنه فداش بشم
فدای اون هیکل فینقیلیت زیر این گیتار بشم من
بهار جونم خودتم هنرمند بودی رو نمیکردی؟؟!!! همین کارتم که دارم نصفشو میبینم توی عکس که محشره معلومه کارت عالیه عسیسم
ولی واقعا فکر میکنی بتونی با این وروجک به این هنرنماییتم برسی!! ولی تلاشتو بکن میتونی
عروس گلمو ببوسش با ابین لباس سبز خوشگلش که انقده بهش میاد[hr





می بینی تو رو خدا مهرناز جون این عروسه تو داری خواهر اینا رو نوشتم که بعدا نگی چرا نگفته بودی
بابا مرسی چقدراز نقاشیم تعریف کردی جبران کنیم عزیزم آره حتما من می تونم با این فسقلی هنر نمایی کنم به هر حال مررررررسی که بهم روحیه دادی راستی جینگیل من چطوره ؟ بچلونش یه عالمه بوووووووووووووس





مهرناز(مامان آرسام)
14 آذر 91 22:04
عروس گلم یادم رفت بگم؛
9 ماهگیت مبارک عشقم


ممنونممممممم مادر شووووووووووووووووووووهر
سميه
15 آذر 91 10:20
پيامتو پيدا نميكنم عزيزم.


دوستم ایمیلم اینه baron.bahar60@yahoo.com بووووووووووووس
مامان نازی
16 آذر 91 16:24
سلام گلم من عضو نی نی مدیا شدم ولی حالا هرکار میکنم اصلا وارد سایت نمیتونم بشم.میشه سایتها مشکل پیدا کرده باشه؟


عزیزم من که مشکلی ندیدم ولی بازم چک می کنم خبرش و میدم بوووووووووووس
مامان ایسان
18 آذر 91 14:10
مبارکت باشه خانمی خیلی تو این لباسها خوشگل شدی مامانی تو ست کردن لباسات خیلی ماهره
مامانی خانم از کارایه هنری خودتم عکس بزار ماهم لذت ببریم این جور که معلومه راستی راستی هنرمندی بابا خودتو دست کم نگیر


مرررررررررررررسی عزیزم به پای سلیقه شما که نمیرسه
حتما دوستم در اولین فرصت این کارو می کنم
سمانه مامان ستایش
19 آذر 91 2:02

یه نصفه شب دیگه و یه عشقولانه دیگه واسه دوست خوبم و روژینای خوشگلم


مرسیییییییی دوست شب زنده دارم ستایش جونم و ببووووووووووس
مامان نازی
19 آذر 91 9:29
سلام عزیزم.مرسی که به ما سر زدی.و خوشحالم که به دوستانت اضافه شدیم.دخمل نانازتو ببوس.
کیانای منم دقیقا مثل فندق شماست هم شیطنتش هم جیغ کشیدنش.


خواهش می کنم دوستم همچنین منم از آشنایی با شما خوشحالم
ای جونم بچلونش وروجک شیطونمو
مهرناز(مامان آرسام)
19 آذر 91 22:45



قربونت برم که به یادمی مادر شوهرم...
سمیرا ی
20 آذر 91 1:13
بهار جون فکر اینکه به این زودی رنگ آرامش رو ببینی از مغزت بیرون کن این شیطنتا تا الی ماشاا..
ادامه داره...گلم باورم نمیشه اون نقاشی قشنگ رو تو کشیدی؟! قراره گالری هم بزنینگفته بودی! واقعا تبریک میگم


نهههههههههههههه نگو تو رو خدا دوستم من هر روز می گم دیگه تا چند وقت دیگه خوب می شه
عزیزم دوستت و دسته کم گرفتی خوب وقتی هی همدیگرو پیدا می کنیم و گم می کنیم نتیجش اینه دیگه ایشاا... بیا خونمون ببین چه هنرایی دارم کوچمولوهات و بچلوووووووون
مامان کوثری
20 آذر 91 10:58
سلام عزیزم ممنونم تو مسابقه شرکت کردین و از حضور گرمتون ممنونیم بازم بهمون سر بزنید


مگه منم شرکت کرده بودم
آهان رای گیری خواهش می کنم عزیزم حتما
lمامان نسرین
20 آذر 91 12:27
قربون دخمل هنرمندمون برم من که اینقده سبز بهش میاد چه خوشگل شدی عسل خاله ماشاللههههههههههه

واااااااااااااااااااای راست میگی بهاره جون اصلا انگار اسباب بازی برای این بچه ها معنی نداره کلا وسیله خونه و برقی و اشپزی و... بیشتر براشون جذابه

نه ماهگیتم مبارک باشه عروسک من بووووووووووووووس


مرسی خاله نسرین جونم
اره والا فقط وسایل اشپزخونه جذابه اونم برای 5 دقیقه
بازم مرسییییییییییییییییییییییییی
سميه
20 آذر 91 16:21
عزيزم ايميلمو دريافت كردي؟


نه سمیه جونم نمی دونم این ایمیل من چشه که باز نمی شه حتما فردا هر جوری شده باز می کننننننننننم خبرش و بهت میدم بوووووووووس
تارا
20 آذر 91 18:28
سجاد هم سنتور میزنه البته یه دوره ای هم گیتار مزده و الان دارتش!
منم میرفتم کلاس نقاشی!کلاسش خیلی خوب بود ولی استاده هی میمود تو طرح من دست میبرد و طرحی که من با هزار امید کشیده بودم و دوسش داشتم و کلا عوض میکرد!منم دیگه نرفتم!حالا هم هی اس ام اس میده که بیا بیا منم میدونم اگر برم باز همون اشه و همون کاسه!


به به چه تفاهمی
واااااااای نگو از دست این استادا دلم خونه دقیقا استاد منم همینطوری بود یه آدم روانی من چند تا استاد عوض کردم ولی همه یه جور بودن به قول تو اصلا موضوع نقاشی و عوض می کردن !
مامان امیر حسین
21 آذر 91 10:22
سلام خوشگل خاله قربونش بشم من با اون لباسای خوشگلش دل میبره راستی مامان روژینا جون من چطوری میتونم وبلاگم رو واسه کسی بذارم یا وبلاکی رو لینک کنم اگه راهنمایی کنین ممنون میشم عزیزم


سلام عزیزم برای این کار برو تو منوی مدیریت وبلاگ سمت راست صفحه کاربری بعدرو پیوندوبلاگ کلیک کن و هر کی و می خوای لینک کن برای اینکه کسی لینکت کنه برو تو صفحش و در قسمت نظراتش ازش بخواه لینکت کنه بوووووووووووووس
soli مامان ادرینا
23 آذر 91 9:43
ای جونم نازمل خانمووووووووووو بابا هنرمند سلیقهههههه

همه جوره هنرمند دیده بودم الا هنرمند پستونک خورررررررر

خاله قربونت چه حالی کردم این عکساتو دیدم ...

خانمی شما چهره هم میکشی ازت وقت بگیرم ؟؟

مامانشششششش حسابی واسم بچلون این عسل خانمو
راستی 9 ماهگیت هم مبارک عزیزم ...


مرسی خاله خجالتمون ندین
نه دوستم من چهره کار نمی کنم
چشم حتما شما هم ادرینا جونی من و بچلون حساااااابی
تارا
24 آذر 91 15:50
خوب ادم خیلی عصبی میشه
من یه طرحی تو خلوت خودم با تمام عشق و احساسی که اون لحظه داشتم کشیدم بعد بردم تو کلاس تکمیلش کنم گند زد به نقاشی ام! یعنی اصلا یه چیز دیگه شد!
خیلی جالبه اون روز استاده میگفت تو نقاشی ها حس تارا وجود داره!میخواستم بگم پس حس تو وجود داشته باشه؟
کلاس رو با تمام علاقه ام کنسل کردم!


به خدا خلن
چرا خودت ادامه ندادی حتما که نباید کلاس می رفتی برای دل خودت بکش با همون احساس قشنگت
دُخـملـیـــــــــ شـکـلکـــــــــــــــــــ....㋛
25 آذر 91 13:26
ای ولااااااااااااااااااااااااااااااااا بابا پیکاسو تو لینکامون خوابیده بود و ما نمیدونستیم
من عاشق آدمای هنرمندم..........
دست و پنجه ت طلا عزیز دلم...
مطمئن باش دخملتم با سلیقه و هنرمند خواهد شد که اینهمه ذوقو تو دستای مامان جونش میبینه...
ای دور نقاشیاشون بگردم.........


بابا تو رو خدا این همه تعریف نکن جنبه ندارما
مامانی روژینا
26 آذر 91 19:00
وای منم دارم به همین وضع دچار میشم ولی خیلی بامزه است




بامزه است


وانیا باستان پور
29 آذر 91 20:56
یلداتون مبارک


مرسیییییییییییییییی
نازنین
1 دی 91 21:12
سلام
این فندقی خیلی باهوشه و اینجوری که با دقت داره نگا میکنه در اینده احتمالا میزنه رو دست مامانش




مرسی نازنین جونم:


مامان طنبن
3 دی 91 1:33
به به چه پدر و مادر هنرمندی یکی نوازده و اونکی تصویرگر( به قول قدیمیا) دختر شما فکر میکنم هم سن دخترک من باشه و چه خوب میشه که تو این دنیای مجازی دوستان خوبی برای هم باشن البته اگه شما مایل باشین؟!!


مرسیییییییییییییییی عزیزم
حتما با افتخار لینکیدمتون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به . می باشد