روژیناروژینا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

.

بدون عنوان

1391/11/30 0:23
نویسنده : bahar
441 بازدید
اشتراک گذاری

دخملکم

چند روز پیش تصمیم گرفتم مثل بقیه دوستام تند تند وبلاگت و به روز کنم و برات مطلب

بزارم این بود که اومدم سراغ وب و شروع به گذاشتن مطلب کردم و یه عالمه نوشتم و

نوشتم و نوشتم البته تو این فاصله شما تو خواب ناز بودی خلاصه داشت تموم می شد که

بیدار شدی و سریعا خودت و به من رسوندی و چشمت به لپ تاپ افتاد و از اونجایی که

اونو هووی خودت می دونی شروع به نق زدن کردی و دستتم باز کردی که یعنی من و بغل

کن و راه ببر منم مصرانه تصمیم گرفته بودم تا کارم تموم نشده بلند نشم که شما هم یک

دفعه لج کردی و با زدن دکمه Backspace کلیه مطالب و پاک کردی و عروسکت و بغل کردی

و رفتی وااااااااااااااااااااای قاطی کرده بودما لپ تاپ و بستم و عصبانی نشستم و...خلاصه

همونجا گفتم من دیگه براش مطلب نمی زارم و اصلا وبلاگ می خواد چیکار و اصلا به جای

این کارا میرم تو سایتای دیگه و ....

اما

الان یکم از عصبانیتم کم شده (هر چند با نوشتن مطالب بالا دوباره یادم افتاد چیکار کردی

عصبانی) و دوباره اومدم برات پست جدید بزارم پررو ام نه ؟نیشخند

 

کارهایی که جدیدا انجام میدی :


میگم روژِینا اذان بگو سریع دستات و میذاری روی گوشت و می گی آ آ آ یعنی الله و اکبر


موبایل و بر میداری و تو خونه راه می ری می گی او او یعنی الو الو


تلفن خونه رو بر میداری و میدی دستم بعد خودت شروع به رقصیدن می کنی یعنی موبایل

بابا رو بگیرم بذارم رو اسپیکر که تو با اهنگ پیشوازش برقصی !


میگم روژینا کلاغ ؟ سریع انگشتت و می زاری رو زمین و بر می داری می گی پ یعنی پر

گنجشک ؟ پ بعد می گم روژینا ؟ سریع شروع می کنی به دست زدن و بلند می شی می

رقصی منم دست می زنم و می گم روژینا که پر نداره باباش خبر نداره نیشخند


می گم روژینا ببعی می گه داد می زنی و می گی بع


میگم روژِینا  اتل متل  توتوله سریع می شینی پیشم و پاهات و دراز می کنی و تند تند می

زنی روی پای خودت و من


دو سه روزه داری تمرین می کنی عقب عقب راه بری نکه جلو راه رفتنت تکمیل شده حالا

هنر نماییت گل کرده عقبی هم راه می ری وای از دست تو دخترنیشخند

اینم از هنرات مادر البته بیشتر بودنا ولی الان فقط همینا یادمه متفکر

و اما بگم ازخوابیدنت خیلی وقته که دیگه روی پا نمی خوابی و وقتی خوابت می گیره یه

بالش و پتو می زارم پیشت و اینقدر دور خودت و اون بالش بی چاره می چرخی تا خلاصه

بخوابی اما جالب اینکه دو روزه  باید پتو رو بکشی رو صورتت تا خوابت ببره هر چقدرم سعی

می کنم این کار و نکنی نمی شه که نمی شه بهت می گم روژینا خفه می شی اون گرمه و

برات یه ملحفه خنک میارم و می گم اینو بکش رو سرت گریه می کنی و پتو رو می خوای

دیروز زیر پتو خیس عرق شده بودی اما هر کاری کردم منصرف بشی نشد خوب اینم یه

نوعشه دیگه!!!

و اماداستان گیره سر زدن به موهات که ارزو به دلمون موند دخملمون یه گلی چیزی رو

سرش باشه به ثانیه نمی رسه که می کنی و می ندازی اون سمت جدیدنم یاد گرفتی اگر

نتونی بکنی سریع می ری جلوی ایینه تا محل دقیقشو شناسایی کنی و بعد اقدام به

کندنش کنی اینم چند تا عکس از دخملمون با گل سر!!!!


اینم یه عکس از من و شما

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

مامان ایسان
30 بهمن 91 0:58
اخ جونه دلم که دیگه مامانی میخواد تند تند اپ کنه مردیم از اینهمه دوری بابا
منم چند دفعه شده داشتم کلی مینوشتم که ایسان دقیقا همین بلا رو به سرم اورده نمیدونم چرا دقیقا دستشون میخوره به همون دکمه نه دکمه دیگه ای
با این کارایی که گفتی معلومه خیلی شیرین شده
از طرفه من لوپشو ماچ کن
قول دادی زود زود بیای


داری من و تو عمل انجام شده قرار می دی هااااا باشه قول می دم تند تند اپ کنم
اره والا من موندم از کجا میدونن اون دکمه پاک می کنه
حتما دوستم
سمیرا ی
30 بهمن 91 1:31
بهارجون چه کار خوبی کردی عکس گذاشی دلم وست ی ذره شده کاش میشد میدمت عزیزم
میگم پتوی رزینا روحتما بذار وسه سرجهازیش



وای نگو که دل منم حسااااااابی تنگیده تو هم یه عکس بزار دوستم
اینم نظریه
سمیرای
30 بهمن 91 1:35
باور کن ده بار اومدم از وبلاگت خارج شوم نتونستم
دوباره برگشتم عکست نگاه کردم والبته عکس دخمل خوشکلتو


وای دوستم مرسیییییییییییییییی می گم می خوای ادرس میلت و بده شبی یه عکس برات بفرستم حال کنی
سمانه مامان ستایش
30 بهمن 91 3:02
واااای بهار جون اول بگم خوشحالم عکستو دیدم.چه دوست جووون نازی دارمروژینا یه ته چهره ازت داره ولی زیاد شبیه نیستین
قرررررررربونش برم که انقد عشق رقصیدنهاون عقبکی راه رفتنشم خیلی باحالهبهارجون همه نی نی ها از گلسر فرارین اصلا اگه نی نی دیدی که رو موهاش گلسر بود آدم باید تعجب کنه
وااای چقد حرص آدم درمیاد از خرابکاری این وروجکاولی عاشقشم شیطونک خودمه روژینا جون



وای مرسیییییی دوستم که ازم تعریف کردی
خدا نکنه خاله جووووووون
اره به خدا مگه این گل سر چیه که این بچه ها ازش فرارین
مرسیییییییییییییییییی دوست جونم
زهرا(✿◠‿◠)
30 بهمن 91 10:35
سلام بهار جونم...
خوبین؟
به بـــــــــــــه!قبلا چشمم به جمالتون روشن شده بود آیا؟؟؟؟
ماشاللا!
میگما: اون پست پایینیه که کوچیکیت و گذاشتی......اینجا حال و .....
ای شیطون!نکنه می خوای 2 تا پست بالاتر آینده رم بذاری!!!!!!!




سلام دوستم مرسی
اره دوستم قبلا هم دیده بودیم
ما اینیم دیگههههههه
زهرا(✿◠‿◠)
30 بهمن 91 10:36
راستی عزیزم دعوتت و قبول کردم واسه اون مسابقه که لطف کردی و انتخابم کردی!


به به ایشاا... برنده بشی
زهرا(✿◠‿◠)
30 بهمن 91 10:36
بابت خصوصی هم ممنون!


زهرا(✿◠‿◠)
30 بهمن 91 10:37
عسلم ............. با گیره و بی گیره............مــــــــــــــــاهِ مــــــــــــــــــاهِ!


به مامانش رفته
مامان طنین
1 اسفند 91 1:58
عزیزم نازی دختر بلا که چه بزرگ شدی و افرین به مامان خوب و مهربونت که تند تند سر میزنه به ما .چه کارهای با مزه ای میکنه روژینای خاله طنین هم دست کمی نداره ازش خدا به داد من و تو برسه خاله جون


اره دیگه ندا جون از الان شیطنتاشون شروع می شه و البته شیرین تر می شن
مامان محدثه
2 اسفند 91 0:40
به به چه مامان خوشگلی معلوم شد که روژینا جون به مامان گلش رفته
قربونت برم خاله جون با این شیرینکاریات من که عاشق اذان گفتنت شدم



مرسییییییییییییی دوستم
خدا نکنه خاله جونم
مامان ایسان
2 اسفند 91 23:40
خونه نو مبارک عزیزم خیلی شیک شده
اتخاب عکسش عالی بوده

خیلی هم رنگش قشنگ شده


مرسی ذوستم سلیقه مادام جونه دیگه
شقایق مامان آرشا
3 اسفند 91 11:23
مامان صبور باش این چه تنبیه بود در نظر گرفتییییی؟؟



با منی ؟؟؟؟؟؟؟؟ کدوم تنبیه؟؟؟؟:0
سمیرا ی
3 اسفند 91 22:06
تولد روژینا جون مبارک گفتم قبل از اینکه پستش رو بذاری من پیام تبریکش رو بذارم


وااااااااااااای دوست جونم مرسی تو که با اس ام اسم غافلگیرم کرده بودی
تارا
4 اسفند 91 0:48
به به قالب خوشکل مبارک!

با پستم رو باز کردم با همون رمز قبلی
شما بودید چی کار می کردید؟


مرسی تارا جونم

نمی دونم کی ؟
مامان الیناجونی
4 اسفند 91 19:43
سلاممممممممم ماشاا........... چقدر نازززززززززز شده عززیز خاله
چه قالب قشنگی مامانی


مرسی عزیزم
چشماتون قشنگ می بینه سلیقه مادام جونه
مامان مانلی
4 اسفند 91 21:42
الهی فدات بشم من با این کارات
عزیزم تولدت مبارک
دوست دارم



خدااااااااااا نکنه
مرسی خاله راشای مهربووووووون
منم همینطور
مامان بردیا
5 اسفند 91 10:41
جیگر این دخمل


hani
5 اسفند 91 12:37
خاله قربون اون رقصیدن و شیرین زبونیات بشه عاشقتمممممممممممممممممم


خدا نکنه خاله جونم
منم عاشقتم...
تارا
5 اسفند 91 23:14
پست جدیدم رو بخونید همه چیز دستتون میاد


چشم عزیزم اگه این اکسپلورر بزاره
مهسا(مامان هستی)
7 اسفند 91 21:11
به به چه عجب دوستم میخواد فعال بشه آخ جووووون
ماشالااااااااااا به روژینا جونم


بله دیگه
مرررررررررررررسی
مامان نسرین
8 اسفند 91 0:29
به به مبارک باشه قالب جدید خیلی قشنگه

قربون این دخمل زبل برم که اینقده قشنگ این هنرای مامانشو یاد گرفته بهار جون خسته نباشی خواهر

تولد رژینا جونمم مبارک باشه تندی بیا عکساشم بزار
ارزو به دل ما هم موند این پسره بزاره یه کلاه رو سرش بمونه
چه عکس قشنگی مادر و دختر انداختن بهاره من تو فیس دیده بودمت ولی اونجا عکست یکم دور بود الان کاملا واضح دیدمت تازه .ماشالله خوشگلی عزیزم


مرسی دوستم تولد صدرا کوچمولو هم مبارک مخصوصا که تو یه روز و یه ساعت ب روژینا به دنیا اومدن حتما یه ماچ مخصوصش کن
مرسی دوستم چیزی نمونده تا از نزدیک همدیگرو ببینیم
منصوره مامان ماهان
8 اسفند 91 14:17
سلام عزیزم وای چه دخمل نازی و چه مامان نازتری ماشالله . مامانش نبینم از دست این عروسک خانم ناراحت باشی ها. خصوصی تو چک کن


مرررررررررررررررسی منصوره جونم چه مامان نازتری و خیلی خوب اومدی ذوقیدم
مامان نوژاجونی
10 اسفند 91 0:00
الهی بگردم من هم چندین مورد شده نوشتم واینجوری پریده.عزیزم خوشحال شدم روی ماهتو دیدم


اره خیلی ضد حاله
مرررررررررسی عزیزم
مامانی روژینا
16 اسفند 91 14:20
ااااااااچرا نظر من نیوووووووووووومده


اومد دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به . می باشد