تمدید مرخصی
روژینا کوچولو
امروز دوباره اومدم تا از عملکرد این چند روزه برات بگم همونطور که قبلا هم گفته بودم
مامانی باید از اول این ماه دوباره شروع به کار می کرد ولی از اونجایی که دلش نیومد
فندقکشو تنها بزاره تصمیم گرفت یکباره دیگه شانشو برای تمدید مرخصی امتحان کنه این
بود که رهسپار محل کار شد اما این بار به همراه شما تا به همه نشون بده که فندوقی
هنوز خیلی کوچیکه و نیاز به مراقبت مادرانه داره
وقتی به محل کار مامانی رسیدیم همه همکارای مامان به سمتت اومدن و کلی بغلت کردن
و بوست کردن ولی شما مثل شخصیت های خیلی مهم با جدییت هر چه تمامتر بهشون
نگاه می کردی و هرچقدر سعی می کردن بخندوننت دریغ از کوچکترین لبخند حداقل بخاطر
آبروی مامان که این همه ازت تعریف کرده بود خلاصه همکاران محترم وقتی احوالپرسی
شون با شما تموم شد متوجه حضور منم شدن ! که جا داره اینجا از همگی بخاطر این
حسن برخورد شون تشکر کنم
بعد از کلی حال و احوال تصمیم گرفتم به اتاق مدیریت برم البته با کلی دلشوره که
خوشبختانه ایشون طبق معمول همیشه جلسه داشتن بعد از کلی انتظار وقتی دیدم
ظاهرا جلسه تموم شدنی نیست خودم با دفترشون تماس گرفتم برای اجازه شرف یابی
به محضر مبارکشون که با استقبال گرمی مواجه شدم طوری که ختم جلسه اعلام شد!
می بینی چقدر مهمم عزیزم (البته نا گفته نمونه رعایت حال شما رو کردن) حالا قسمت
سخت ماجرا بود همینکه وارد دفتر شدم مدیریت محترمه شروع به خوشامد گویی برای
شروع مجددم به کار کرد حالا من مونده بودم چی بگمممممممممممم خلاصه دل و به
دریا زدم و گفتم که تو هنوز خیلی کوچیکیو نمی شه تنهات گذاشت و .........در اخرم گفتم
اگه امکان داره تا دو ماه دیگه از نیروی جایگزین من در قسمت مربوطه بهره مند بشین
بیچاره مدیرمون قیافش دیدنی بود دو ماه دیگه؟؟؟؟
و بعد بیچاره از روی اجبار شروع به هندوانه گذاشتن کرد که شما اینقدر بذر خوب
کاشتین که می تونین هر چقدر می خواین برداشت کنین باشه ما دوماه دیگه هم مرخصی
شما رو تمدید می کنیم
وای مامانی اگه بدونی چه کیفی کردم خلاصه شاد و خوشحال به خونه برگشتیم
هووووووووووووووووووورررررررررررررررررررررااااااااااااااااااااااا
اتفاقات محل کار مامانی توی این مدت که نبودم: ازدواج مریم جون و آقا امیر که هر دو
همکار مامانی هستن از همینجا به هر دوشون تبریکککککککککککککککککککککک می گم
نامزدی سعیده جون یکی دیگه ازهمکارای مامان با ارباب رجوعش به سعیده جونم
تبریکککککککککککککککک می گم
نی نی دار شدن آقای کیانی که نی نیش با شما همسنه فندوقی مامان به ایشونم
تبریککککککککککککککک می گم
وخبر بد اینکه دو تا دیگه از همکارای مامان نی نی هاشون سقط شد خیلی ناراحت
شدم
اینم از سر کار رفتن مامانی هوارتا دوست دارم بااااااااااااااااااای