بازم مهمونی
دخملکم
چند روز پیش با همدیگه رفتیم مهمونی خونه راشا جون (عروس داییم ) راشا جونم یه نی
نی ناز و خوشگل داره که دقیقا همسن خودته به اسم مانلی . از وقتی شما دو تا وروجک
به دنیا اومدین قرار بود یه روز از صبح بریم خونه همدیگه و با هم باشیم که خلاصه طلسم
شکسته شد و چهارشنبه از صبح رفتیم اونجا و تا شب که بابایی بیاد اونجا بودیم و کلی
بهمون خوش گذشت شما دو تا دخمل کوچولوها هم کلی با هم بازی کردین و جالب اینجا
بود که هر دو بین اون همه اسباب بازی یه چیز و می خواستین و جالب تر اینکه هر دو هم
باهم می خوابیدین و بلند می شدین قربووووووون جفتتون برم من :*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*
روژینا و مانلی
یه روزم با عمه آتنا رفتیم مسابقات تکواندو آخه عمه اتنا تکواندو کاره و برای همین با هم
رفتیم تا بتونه این مسابقه رو ببینه اولش یه کم ترسیدی آخه تو سالن کلی سرو صدا بود و
همه داشتن تشویق می کردن اما بعدش خودتم جزو تماشاچی ها شدی عزیزم
بعدشم رفتیم دیدن نی نی دایی علیرضا که اسمش امیر عرشیاست جیگرشو بخورم
تا عکسای بعدی باییییییییییییییی